فصل فاصله

ساخت وبلاگ
ما را خدا در این شب ظلمت رها نکرددر کوچه‌های بستۀ حیرت رها نکرددر لحظه‌های تلخ و نفس‌گیر گم‌شدنسرگشته را بدون هدایت رها نکردراند از بهشت آدم و گندم بهانه بود او را در آن سراچۀ غفلت رها نکردنوحی هزارسال فراخواند خلق راوی را در آن نواحی غربت رها نکرداو را کشاند در دل طوفان و لحظه‌ایدر موج‌خیز لُجّۀ وحشت رها نکردحتّی کشید در دل آتش خلیل راامّا در آن شرار شرارت رها نکردیعقوب را به کلبۀ احزان اگر نشاند او را در آن سرای مصیبت رها نکردموسای درمحاصره را تا به نیل بردامّا میان نیل هلاکت رها نکردبرد آبروی مریم معصومه را، ولیدر تنگنای آن‌همه تهمت رها نکردعیسای پاک را به سر جُلجُتا کشاندامّا بدون لطف و عنایت رها نکردآن شب رسول بود و بسی تیغ آختهاو را میان موج عداوت رها نکرداو را کشاند در دل یک غار هولناکامّا به دام اهل شقاوت رها نکردجز ‌تار عنکبوت نشد یار غار اواو را بدون پردۀ عصمت رها نکرداز جمع دوستان دل‌آگاه خویشتنکس را به خواب رخوت و راحت رها نکردگندیدن است آفت ماندن در این جهانما را رماند و در دل آفت رها نکردیاریّ او که می‌رسد از راه، ناگزیرمظلوم را بدون حمایت رها نکرددستی که خاضعانه به سویش دراز شدآن دست را بدون اجابت رها نکردبرچسب‌ها: غزل فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:00

تو را چون تک‌درختی زیر بار زندگانی بارور دیدمتو را یک‌عمر همچون گردبادی بی‌پناه و  دربه‌در دیدماگرچه خُلق تو، مانند دستت، گاه‌گاهی، تنگ هم می‌شدولی همواره بعد از اخم‌هایت خنده‌ات را چون شِکر دیدمبرایم قصّه‌های خنده‌داری گاه گفتی تا بیاراممولی من زیرچشمی چشم‌هایت را، شبیه ابر، تر دیدمبرایم کوه بودی، پرشکوه و ریشه‌دار و ساکت و نستوهتو را بگذار تا ساده، صمیمی، مختصر گویم: «پدر» دیدمنمی‌دانم چه شد، آیینه‌ای گویا به من دادند از اوهامدر آن آیینه تصویر تو را آشفته و زیروزبر دیدمدر آن کابوس وحشتناک تصویر تو را همچون هیولاها،به یک دست تو داس مرگ و در دستی دگر گویا ‌تبر دیدمپدر! بر من ببخشا گر تو را در این مَجازآباد پرنیرنگشبیه قاتلی بالفطره با چشمانی از خون شعله‌ور دیدماگر در شاهنامه بر زمین افتاد سهراب جوان، اینجابه دست این «اُدیپانِ» مجازی خون رستم را هدَر دیدممجازآباد ما گویا به‌غیر از صفحۀ سرخ حوادث نیستکه در هر سطر آن خونی روان از دختری خونین‌جگر دیدمدر این شهنامه رستم می‌درد هرشب گلوی دخترانش را. که از سهراب‌ هم او را  به خون دخترانش تشنه‌تر دیدمتورا در قاب این آیینه‌های کوچک و کودن نباید دیدپدر! من فهم این آیینه‌ها را از تو منگ و مختصر دیدمبرچسب‌ها: غزل فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:00

ظلمتی بیهوده می‌تابد از این فانوس‌هابندانگشتی‌ست اینجا عمق اقیانوس‌هاگوش عالم کر شده، بی‌نکتۀ سنجیده‌ایزین خروش سنج‌ها و این غریو کوس‌هاکِرم‌های پیله‌اند این کاسبان فلسفهسودی از آنان نمی‌بینی مگر افسوس‌هامدعیّ فلسفه، لیک از غرور و از سفهمنکران راز «یاسبّوح» و «یاقدّوس‌ها»همگنانِ غار افلاطون و چون اصحاب کهفخفته امّا در شب آشفتۀ کابوس‌هانکته‌های تازۀ این فیلسوفان کهنه‌تر از حدیث کاهنان در عهد دقیانوس‌هاطوطیانی چندحرف از این و آن آموختهزاغکانی خویشتن‌آراتر از طاووس‌هانیست درمان و دوایی درد اینان را که نیستچارۀ درد جهالت نزد جالینوس‌هاتازگی‌ها دل‌خوشند از اینکه ویروسی غریبشعله‌ها شاید زند در خرمن ققنوس‌هاتا حقیقت را مگر چون فکرشان باطل کنددل به یک ویروس بستند این کم از ویروس‌هانکبت است این حکمت نابالغ این کودکانهمچنان چون هیئتِ منحوس بطلمیوس‌هابرچسب‌ها: غزل فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:00

 آدمی راه چون به دوران یافتخویش را ذرّه‌ای شتابان یافتشد به وهمی غریب آغشتهوهم او زود رنگ طغیان یافتتسمه از گُردۀ زمانه کشیدچون بر این خاک تیره جولان یافتآسمان را تنور آزونیازماه را قرص کوچک نان یافت فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 8:02

غایت ابداع منتشر شد غایت ابداع (منشآت عربی خاقانی) را می توانید از کتابفروشی توس تهیه کنید.تهران. اوّل خیابان دانشگاه. پلاک 178سفارش تلفنی: 66461007خرید اینترنتی: toosbook.ir/bshop فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 51 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 23:14

 گر می‌فروش حاجت رندان رواکندایزد گنه ببخشد و دفع بلا کندنسخه‌های کهن حافظ به جای "دفع بلا" که ضبط غنی، قزوینی است، "دفع وبا" دارند که همین درست است. گویا کسانی که نکتۀ این ضبط را درنیافته‌اند، آن را فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 23:14

در اندرون من خسته‌دل ندانم کیستکه من خموشم و او در فغان و در غوغاست؟از رندی‌های حافظ این است که جواب پرسش‌هایی را که مطرح می‌کند در سخن خود می‌گنجاند تا زیرکان و معنی‌سنجان آن را دریابند و با کشف آن ب فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:01

ای بستگان تن به تماشای جان رویدکآخر رسول گفت: تماشا مبارک است ابهاماتی در این بیت مشهور مولوی وجود دارد؛ از جمله اینکه تماشا یک فعل ناخودآگاه جسمانی است که اغلب به صورت غیرارادی انجام می‌شود و چنین فع فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 11:32

  بزرگواری از اقتصاددانان کشور اخیراً با توجّه به اصطلاح «فلسفه‌بافی» در زبان فارسی پرسیده‌اند: چرا وقتی ما ایرانیان می‌خواهیم به حرف‌های بی‌پایه و بیهوده اشاره کنیم، از عبارت «فلسفه‌بافی» استفاده می‌ فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 11:32

  از تلخ‌ترین صحنه‌های تاریخ بیهقی آن‌جاست که بوسهل زوزنی، حسنک وزیر را پیش از اعدامش دشنام می‌دهد و او را «سگ قرمطی که بر دار خواهند کرد» می‌خواند. حسنک پاسخی می‌دهد که اوج مظلومیّت خودش و نهایت ناجو فصل فاصله...ادامه مطلب
ما را در سایت فصل فاصله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : imr-torkie بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 11:32